10 پاسخ هوشمندانه به سوالات احمقانهی مصاحبههای شغلی
مایهی تاسف است که بگوییم بخش قابل توجهی از کارفرمایان بزرگ و کوچک وقتی صحبت از فرآیند مصاحبههای شغلی به میان میآید، هنوز در گذشته گیر کردهاند، ولی این موضوع واقعیت دارد و باید با آن مقابله کنیم. حتی مدیران خیلی دوست داشتنی هم از متقاضیان شغلی سوالات مسخره و بیفایده میپرسند که دلیلش نیاز شرکتشان به آنها است.
ده پاسخ خوب به بی معنیترین پرسشهای شغلی را در زیر برایتان میآوریم. پاسخ ها را که متناسب با موقعیت و شرایط خود اصلاح کردید دیگر آماده رفتن به مصاحبه شغلی هستید
چرا این شغل را انتخاب کردید؟
خوب این یک سوال احمقانه است! شما به مصاحبهی شغلی آمدهاید و هنوز نمیدانید که آیا واقعاً این شغل را میخواهید یا نه! اما بهرحال باید به این سوال پاسخ بدید، این جواب را امتحان کنید:
"به اینجا آمدهام چون به این نوع کار علاقه دارم و میخواهم از کار شما بیشتر بدانم."
هر زمان که بخواهید میتوانید پاسختان به مصاحبهگر را با پرسیدن سوال همراه کنید، یا مانند مثال بالا از مصاحبهگر دعوت کنید تا صحبت کند! هدف شما فقط این است که مصاحبهگر را از سوالات بیمعنی و متن کسل کننده خارج و به گفت و گوی دوستانه و انسانی وارد کنید.
با این همه متقاضی بااستعداد چرا باید شما را استخدام کنیم؟
این سوال دیگه هم مسخره و هم توهین آمیز است، چون شما که دیگر متقاضیان را ندیدهاید و فقط مصاحبهکننده است که آن ها را دیده است. مسئولان بخش منابع انسانی به من گفته اند که شما نباید این سوال را به همان معنی که به نظر میرسد بدانید: این سوال به عنوان فرصتی است تا دربارهی تواناییها و استعدادهای خود حرف بزنید. اما باز هم همان قدر توهین آمیز است.
"مصاحبه کننده از شما می خواهد که شخصیت خود را پائین آورید و خواهش کنید تا استخدام شوید، این شغل برایتان مناسب نیست!"
آیا فرد متقاضی شغل تنها فرد داخل اتاق است که اینقدر به او توهین می شود؟ اگر احساس می کنید که مصاحبه کننده از شما می خواهد که شخصیت خود را پائین آورید و خواهش کنید تا استخدام شوید، این شغل برایتان مناسب نیست!
اینگونه باید به این سوال پاسخ دهید:
" فکر می کنم بهترین پاسخی که می شود به سوال شما داد این است که بگویم این شغل مستلزم چه چیزی است و من در شرایط کاری مشابه چه نوع عملکردی داشته ام. خوبه؟"
وقتی مصاحبهکننده در جواب شما میگوید: "بله"، باید توضیح دهید که چه فکری راجع به وضعیت کلی شغل میکنید و داستان قلمبه سلمبهای سرهم کنید و از چندباری که در شرایط مشابه قرار داشتهاید حرف بزنید.
اگر مصاحبهکننده اجازه نداد تا سوال مسخره اش را با شرح تجربه شخصی تان جواب دهید، می توانید از جای خود بلند شوید و از آن جا بیرون بیایید! اگر اهل چالش هستید، میتوانید بگید:
"شاید بهتر باشه سوال را اینطوری بپرسیم، از بین این همه موقعیت شغلی من چرا باید این شرکت را انتخاب کنم؟"
که البته احتمالا بعدش بزودی باید راهکار قبلی را انتخاب کنید! ;-)
در پنج سال آینده خود را کجا تصور می کنید؟
کدام یک از ما توانایی پیش بینی آینده را دارد؟ بی معنی است که این روزها برنامه ی پنج ساله ی شغلی داشته باشید. پاسخ خوب به این سوال اینگونه باید باشد:
"من می خواهم به یاد گرفتن و رشد کردن ادامه دهم!"
باید بدانیم که دنیای کاری که قدیم وجود داشت دیگر وجود ندارد.
ما معمولا تصمیم نمیگیریم که چقدر در این شغل میمانیم و چه زمان خارج میشویم. میتوانید به این سوال اینگونه پاسخ دهید: "به پنج سال پیش رو که نگاه میکنم می بینم که دوست دارم طراحی پایگاه اطلاعاتی و مصور کردن اطلاعات را دنبال کنم، اما آینده میتواند تغییر کند! انتظار دارم اگر در پنج سال آینده زنده باشم، دخیل در پروژهای باشم که پر از افراد باهوش و کنجکاو است. شما چطور؟"
بزرگ ترین ضعف شما چیست؟
با اندکی شانس به زودی به نقطهای میرسیم که کارفرمایان دیگر با چنین سوالات سخیف و بیادبانهای متقاضیان شغلی را تحقیر نکنند. برای شروع دلیلی ندارد که افراد فکر کنند که ضعیف هستیم و نقطهی ضعفی داریم. اگر فکر میکنید که افراد نقطهی ضعف دارند شما بر یک باور فکری مهر تائید زده اید، نه یک قانون طبیعی.
حتی اگر قبول کنیم افراد با ضعفهایشان زندگی میکنند، چرا باید فکر کنیم که شخص کاملا غریبه حق دارد ضعفهای شما را بشناسد؟
آیا مصاحبه کننده نیز ضعف های خودش را به ما می گوید؟ به نظر نمی رسد!
می توانید به این سوال اینگونه پاسخ دهید:
"ضعفهایم؟ خوب، غیر از شکلات (با خنده بگوئید) من همیشه مشتاقم تا با انسان های متخصص در زمینههای مختلف ملاقات و صحبت کنم تا راجع به موضوعات مختلف چیزهای مختلف یاد بگیرم. مثلا چیزهای مختلفی راجع به کار شماست که من دوست دارم یاد بگیرم!"
"چرا باید فکر کنیم که شخص غریبه حق دارد ضعف های شما را بشناسد؟
چرا این مدتِ طولانی سر کار نرفتی؟
راجع به کارهای مختلف، جالب و جذابی که از زمان ترک کار خود انجام دادید به او بگوئید. هیچ چیز نیست که به خاطرش عذر بخواهید و ناراحت باشید.
این جواب به نظر خوب است:
"مشغول سازماندهی مجدد بودیم، که از کارم استعفا دادم، همین ماه اردیبهشت بود، در این مدت خیلی به من خوش گذشت، رویای تمام عمرم که شیرجه زدن از ارتفاع زیاد بود را بلاخره عملی کردم، الان هم دنبال بهترین موقعیت شغلی عمرم میگردم، خیلی هم حس مثبت دارم و البته امیدوارم تا با انسانهای فوق العادهای رو به رو بشوم."
آخرین حقوقی که می گرفتید چقدر بوده است؟
میزان دریافتیتان را نگوئید چون به هیچ کس ربطی ندارد. به جای آن این جمله را بگوئید:
"من دنبال شغل هایی می گردم که در حدود دریافتی ۴ میلیون تومان در ماه باشد، آیا اینجا این مبلغ را میدهید؟"
"میزان دریافتی تان را نگوئید چون به هیچ کس ربطی ندارد."
با کدام کارفرمای دیگر صحبت کرده اید؟
این هم یکی دیگر از سوالهایی است که از شما میپرسند تا اعتماد به نفستان را تحتتاثیر قرار دهند. جواب ندهید! به جای جواب این سوال، این جمله را بگوئید:
"هرکدام از کارفرمایانی که من با آنها ملاقات کردم از من خواستند تا فرآیند مصاحبه ام را با اعتماد به نفس دنبال کنم و من هم این کار را کردم. تا الان یاد گرفته ام با شرکتهای بزرگ چطور صحبت کنم!"
مدیر قبلی، چه نظری راجع به شما دارد؟
چه دلیلی دارد که افراد بدانند رئیس قبلی چه نظری راجع به شما دارد؟ این تصور کاملاً اشتباهی است. شاید شما به خاطر اینکه رئیستان فرد احمقی بوده است استعفا دادهاید. در واکنش به این سوال لبخند بزنید و چیزی شبیه این بگوئید:
"رئیسم راجع به من می گوید که من همهی تلاشم را کردهام و همیشه گفت و گوهایمان کمک می کرده به مسائل مهمتری فکر کنیم."
شما با خود چه چیز به مجموعهی ما میآورید؟
لازم نیست خود را در موقعیت بدی برای جواب دادن به چنین سوال مضحکی قراردهید. میتوانید خیلی ساده بگوئید:
"خیلی خوشحالم که اعضای مجموعهی شما را میبینم و دوست دارم بیشتر راجع به شما بدانم. اما در ابتدا دوست دارم به تجربهی تیم طراحی و تیم مدیریت پروژه اضافه کنم و همچنین اشتیاقی برای کمک به یکدیگر در این مجموعه ایجاد کنم."
چه قدر تمایل دارید که در اینجا استخدام شوید؟
این سوال ریشه در طرز فکر سنتی دارد، این طرز فکر می گوید: "کسی که بیشتر تمایل نشان می دهد باید استخدام می شود." اما نظر من، من مخالفم، من نمی گویم کسی که تمایل چندانی به کار نشان نمی دهد را باید استخدام کرد ولی بیپولی و التماس کردن برای گرفتن شغل هم نشانه ی شایستگی و لیاقت نیست.
دقیقاً برعکس است هرچه شخص به خود بیشتر اطمینان داشته باشد نیاز کمتری به خواهش کردن دارد. شخص با اعتماد به نفس میداند که در استخدام شغلی پذیرفته میشود و نیاز به لابه کردن نیست.
اگر از شما پرسیدند که "چقدر تمایل به استخدام شدن دارید؟" میتوانید اینگونه پاسخ دهید:
"اینقدر از خودم مطمئن هستم که میتوانم در اینجا یک تغییر مثبت به وجود بیاورم و این اطمینان به من کمک میکند تا درباره موقعیت شما هرچه قدر که لازم است بدانم و پیشینه و نقطه نظراتم را با شما در میان بگذارم. من مشتاقم تا به صحبت کردن ادامه دهم تا بتوانیم به نقطهی اشتراکی برسیم!"
پاسخی که دادیم، پاسخی اجمالی است، اما نکته اینجاست: هرکس می تواند لب بگشاید و شروع به صحبت کند و بگوید "چقدر تمایل به استخدام شدن در اینجا دارید؟" اما به نظر نمیرسد آن شخص متخصص تحلیل الفاظ و بیانات سخن باشد.
شخصی که این سوال را از شما میپرسد به نظر میرسد که یک مصاحبهگر غربالگری با سطح پائین باشد و نه کسی که در پذیرفتن متقاضیان نقشی داشته باشد. این فرضیه اگر درست نباشد و مدیر شما این سوال را بپرسد یعنی باید رفت و بقیهی مصاحبه را حتی انجام نداد.
اکنون در بازار استعدادها، دوران جدیدی آغاز شده است. کارفرمایان باهوش می دانند که کارمندان خوب از آسمان نمیآیند. به یاد داشته باشید که این فرآیند دو طرفه است همان طور که آنها شما را مورد مصاحبه قرار میدهند شما هم آن ها را مورد مصاحبه قرار میدهید. بدانید، تنها آن کسی که شما را جذب می کند لیاقت شما را دارد!
شما هم نظر خودتون رو از تجربیات خوب و بد از مصاحبههای شغلی که داشتهاید در میان بگذارید.
منبع : مقاله خانم لیز رایان در وبسایت فوربز
مایهی تاسف است که بگوییم بخش قابل توجهی از کارفرمایان بزرگ و کوچک وقتی صحبت از فرآیند مصاحبههای شغلی به میان میآید، هنوز در گذشته گیر کردهاند، ولی این موضوع واقعیت دارد و باید با آن مقابله کنیم. حتی مدیران خیلی دوست داشتنی هم از متقاضیان شغلی سوالات مسخره و بیفایده میپرسند که دلیلش نیاز شرکتشان به آنها است.
ده پاسخ خوب به بی معنیترین پرسشهای شغلی را در زیر برایتان میآوریم. پاسخ ها را که متناسب با موقعیت و شرایط خود اصلاح کردید دیگر آماده رفتن به مصاحبه شغلی هستید
چرا این شغل را انتخاب کردید؟
خوب این یک سوال احمقانه است! شما به مصاحبهی شغلی آمدهاید و هنوز نمیدانید که آیا واقعاً این شغل را میخواهید یا نه! اما بهرحال باید به این سوال پاسخ بدید، این جواب را امتحان کنید:
"به اینجا آمدهام چون به این نوع کار علاقه دارم و میخواهم از کار شما بیشتر بدانم."
هر زمان که بخواهید میتوانید پاسختان به مصاحبهگر را با پرسیدن سوال همراه کنید، یا مانند مثال بالا از مصاحبهگر دعوت کنید تا صحبت کند! هدف شما فقط این است که مصاحبهگر را از سوالات بیمعنی و متن کسل کننده خارج و به گفت و گوی دوستانه و انسانی وارد کنید.
با این همه متقاضی بااستعداد چرا باید شما را استخدام کنیم؟
این سوال دیگه هم مسخره و هم توهین آمیز است، چون شما که دیگر متقاضیان را ندیدهاید و فقط مصاحبهکننده است که آن ها را دیده است. مسئولان بخش منابع انسانی به من گفته اند که شما نباید این سوال را به همان معنی که به نظر میرسد بدانید: این سوال به عنوان فرصتی است تا دربارهی تواناییها و استعدادهای خود حرف بزنید. اما باز هم همان قدر توهین آمیز است.
"مصاحبه کننده از شما می خواهد که شخصیت خود را پائین آورید و خواهش کنید تا استخدام شوید، این شغل برایتان مناسب نیست!"
آیا فرد متقاضی شغل تنها فرد داخل اتاق است که اینقدر به او توهین می شود؟ اگر احساس می کنید که مصاحبه کننده از شما می خواهد که شخصیت خود را پائین آورید و خواهش کنید تا استخدام شوید، این شغل برایتان مناسب نیست!
اینگونه باید به این سوال پاسخ دهید:
" فکر می کنم بهترین پاسخی که می شود به سوال شما داد این است که بگویم این شغل مستلزم چه چیزی است و من در شرایط کاری مشابه چه نوع عملکردی داشته ام. خوبه؟"
وقتی مصاحبهکننده در جواب شما میگوید: "بله"، باید توضیح دهید که چه فکری راجع به وضعیت کلی شغل میکنید و داستان قلمبه سلمبهای سرهم کنید و از چندباری که در شرایط مشابه قرار داشتهاید حرف بزنید.
اگر مصاحبهکننده اجازه نداد تا سوال مسخره اش را با شرح تجربه شخصی تان جواب دهید، می توانید از جای خود بلند شوید و از آن جا بیرون بیایید! اگر اهل چالش هستید، میتوانید بگید:
"شاید بهتر باشه سوال را اینطوری بپرسیم، از بین این همه موقعیت شغلی من چرا باید این شرکت را انتخاب کنم؟"
که البته احتمالا بعدش بزودی باید راهکار قبلی را انتخاب کنید! ;-)
در پنج سال آینده خود را کجا تصور می کنید؟
کدام یک از ما توانایی پیش بینی آینده را دارد؟ بی معنی است که این روزها برنامه ی پنج ساله ی شغلی داشته باشید. پاسخ خوب به این سوال اینگونه باید باشد:
"من می خواهم به یاد گرفتن و رشد کردن ادامه دهم!"
باید بدانیم که دنیای کاری که قدیم وجود داشت دیگر وجود ندارد.
ما معمولا تصمیم نمیگیریم که چقدر در این شغل میمانیم و چه زمان خارج میشویم. میتوانید به این سوال اینگونه پاسخ دهید: "به پنج سال پیش رو که نگاه میکنم می بینم که دوست دارم طراحی پایگاه اطلاعاتی و مصور کردن اطلاعات را دنبال کنم، اما آینده میتواند تغییر کند! انتظار دارم اگر در پنج سال آینده زنده باشم، دخیل در پروژهای باشم که پر از افراد باهوش و کنجکاو است. شما چطور؟"
بزرگ ترین ضعف شما چیست؟
با اندکی شانس به زودی به نقطهای میرسیم که کارفرمایان دیگر با چنین سوالات سخیف و بیادبانهای متقاضیان شغلی را تحقیر نکنند. برای شروع دلیلی ندارد که افراد فکر کنند که ضعیف هستیم و نقطهی ضعفی داریم. اگر فکر میکنید که افراد نقطهی ضعف دارند شما بر یک باور فکری مهر تائید زده اید، نه یک قانون طبیعی.
حتی اگر قبول کنیم افراد با ضعفهایشان زندگی میکنند، چرا باید فکر کنیم که شخص کاملا غریبه حق دارد ضعفهای شما را بشناسد؟
آیا مصاحبه کننده نیز ضعف های خودش را به ما می گوید؟ به نظر نمی رسد!
می توانید به این سوال اینگونه پاسخ دهید:
"ضعفهایم؟ خوب، غیر از شکلات (با خنده بگوئید) من همیشه مشتاقم تا با انسان های متخصص در زمینههای مختلف ملاقات و صحبت کنم تا راجع به موضوعات مختلف چیزهای مختلف یاد بگیرم. مثلا چیزهای مختلفی راجع به کار شماست که من دوست دارم یاد بگیرم!"
"چرا باید فکر کنیم که شخص غریبه حق دارد ضعف های شما را بشناسد؟
چرا این مدتِ طولانی سر کار نرفتی؟
راجع به کارهای مختلف، جالب و جذابی که از زمان ترک کار خود انجام دادید به او بگوئید. هیچ چیز نیست که به خاطرش عذر بخواهید و ناراحت باشید.
این جواب به نظر خوب است:
"مشغول سازماندهی مجدد بودیم، که از کارم استعفا دادم، همین ماه اردیبهشت بود، در این مدت خیلی به من خوش گذشت، رویای تمام عمرم که شیرجه زدن از ارتفاع زیاد بود را بلاخره عملی کردم، الان هم دنبال بهترین موقعیت شغلی عمرم میگردم، خیلی هم حس مثبت دارم و البته امیدوارم تا با انسانهای فوق العادهای رو به رو بشوم."
آخرین حقوقی که می گرفتید چقدر بوده است؟
میزان دریافتیتان را نگوئید چون به هیچ کس ربطی ندارد. به جای آن این جمله را بگوئید:
"من دنبال شغل هایی می گردم که در حدود دریافتی ۴ میلیون تومان در ماه باشد، آیا اینجا این مبلغ را میدهید؟"
"میزان دریافتی تان را نگوئید چون به هیچ کس ربطی ندارد."
با کدام کارفرمای دیگر صحبت کرده اید؟
این هم یکی دیگر از سوالهایی است که از شما میپرسند تا اعتماد به نفستان را تحتتاثیر قرار دهند. جواب ندهید! به جای جواب این سوال، این جمله را بگوئید:
"هرکدام از کارفرمایانی که من با آنها ملاقات کردم از من خواستند تا فرآیند مصاحبه ام را با اعتماد به نفس دنبال کنم و من هم این کار را کردم. تا الان یاد گرفته ام با شرکتهای بزرگ چطور صحبت کنم!"
مدیر قبلی، چه نظری راجع به شما دارد؟
چه دلیلی دارد که افراد بدانند رئیس قبلی چه نظری راجع به شما دارد؟ این تصور کاملاً اشتباهی است. شاید شما به خاطر اینکه رئیستان فرد احمقی بوده است استعفا دادهاید. در واکنش به این سوال لبخند بزنید و چیزی شبیه این بگوئید:
"رئیسم راجع به من می گوید که من همهی تلاشم را کردهام و همیشه گفت و گوهایمان کمک می کرده به مسائل مهمتری فکر کنیم."
شما با خود چه چیز به مجموعهی ما میآورید؟
لازم نیست خود را در موقعیت بدی برای جواب دادن به چنین سوال مضحکی قراردهید. میتوانید خیلی ساده بگوئید:
"خیلی خوشحالم که اعضای مجموعهی شما را میبینم و دوست دارم بیشتر راجع به شما بدانم. اما در ابتدا دوست دارم به تجربهی تیم طراحی و تیم مدیریت پروژه اضافه کنم و همچنین اشتیاقی برای کمک به یکدیگر در این مجموعه ایجاد کنم."
چه قدر تمایل دارید که در اینجا استخدام شوید؟
این سوال ریشه در طرز فکر سنتی دارد، این طرز فکر می گوید: "کسی که بیشتر تمایل نشان می دهد باید استخدام می شود." اما نظر من، من مخالفم، من نمی گویم کسی که تمایل چندانی به کار نشان نمی دهد را باید استخدام کرد ولی بیپولی و التماس کردن برای گرفتن شغل هم نشانه ی شایستگی و لیاقت نیست.
دقیقاً برعکس است هرچه شخص به خود بیشتر اطمینان داشته باشد نیاز کمتری به خواهش کردن دارد. شخص با اعتماد به نفس میداند که در استخدام شغلی پذیرفته میشود و نیاز به لابه کردن نیست.
اگر از شما پرسیدند که "چقدر تمایل به استخدام شدن دارید؟" میتوانید اینگونه پاسخ دهید:
"اینقدر از خودم مطمئن هستم که میتوانم در اینجا یک تغییر مثبت به وجود بیاورم و این اطمینان به من کمک میکند تا درباره موقعیت شما هرچه قدر که لازم است بدانم و پیشینه و نقطه نظراتم را با شما در میان بگذارم. من مشتاقم تا به صحبت کردن ادامه دهم تا بتوانیم به نقطهی اشتراکی برسیم!"
پاسخی که دادیم، پاسخی اجمالی است، اما نکته اینجاست: هرکس می تواند لب بگشاید و شروع به صحبت کند و بگوید "چقدر تمایل به استخدام شدن در اینجا دارید؟" اما به نظر نمیرسد آن شخص متخصص تحلیل الفاظ و بیانات سخن باشد.
شخصی که این سوال را از شما میپرسد به نظر میرسد که یک مصاحبهگر غربالگری با سطح پائین باشد و نه کسی که در پذیرفتن متقاضیان نقشی داشته باشد. این فرضیه اگر درست نباشد و مدیر شما این سوال را بپرسد یعنی باید رفت و بقیهی مصاحبه را حتی انجام نداد.
اکنون در بازار استعدادها، دوران جدیدی آغاز شده است. کارفرمایان باهوش می دانند که کارمندان خوب از آسمان نمیآیند. به یاد داشته باشید که این فرآیند دو طرفه است همان طور که آنها شما را مورد مصاحبه قرار میدهند شما هم آن ها را مورد مصاحبه قرار میدهید. بدانید، تنها آن کسی که شما را جذب می کند لیاقت شما را دارد!
شما هم نظر خودتون رو از تجربیات خوب و بد از مصاحبههای شغلی که داشتهاید در میان بگذارید.
منبع : مقاله خانم لیز رایان در وبسایت فوربز